جمعه ۱ فروردين ۹۹
۱.با توام،باتوووو!!!من از این همه رفتار ضد و نقیض خستم خستم خستم،بفهممممممممم!
۲.دیشب چهار خوابیدم،هفت و پنج دقیقه انقد گوشی بابام زنگ خورد که پاشدم با صورت نشسته و معترض نشستم رو مبل با هیچکسم حرف نزدم و بداخلاقانه چن خط یاسین خوندم،بعدم سال تحویل شد،بابا موند،صبونه خوردیم بعد رفت سرکار،منم چیتان پیتان کردم و با مامان عکس گرفتیم،ویدیو درست کردم و صدامو گذاشتم روش،یه چیزی مثل دکلمه شد،درگیری با مرمر همچنان ادامه داشت و فک کنم داشته باشه!جمله اولمم به خودش بودم،یه دیقه خوب خوب و یه دیقه بد بد،چته خب اه!
۳.ناهار روز اول عید قرمه سبزی نباشه چی باشه پس؟
۴.عصرشم یه چایی زده باشی بفهمیخالت بالاخره خونهای که دنبالش بود و خریده و موهاتو خرگوشی ببندی و قر بدی و دراز بکشی و قصد خواب عصر کنی و البته قبلش یکم وبلاگ بنویسی،بدون استرس کنکور و درس و...،خودشه،زندگیه!
۵.هروقت قصد نوشتن میکنم میگم یه خط مینویسم میرم،ولی یه خط میشه یه طومار،نمیدونم چرا ولی فک کنم باید توییتر بریزم تا ادم شم!
۶.ساعت نه دوپینگ،ده نقی(پایتخت۶)،یازده دورهمی،چیزی مونده که جذاب باشه تو تلوزیون ایران و من ندونم؟اگه مونده بگید این دوران قرنطینگی رو بگذرونیم باهاشون
۷.خاله کوچیکه از سرکارش اخراج شد!
۸.یادم رفت!!!